درباره ی وبلاگ

هرگز اهل وبلاگ نویسی نبوده ام . هر بار که تصمیم گرفته ام وبلاگ بنویسم ، اندک مدتی بعد سرخورده از ادامه ی راه باز ایستاده ام . اما حسی خوب به من می گوید که این بار می مانم و ادامه می دهم . همین !

پاسخ

  1. امید که بمانی

  2. امید که بمانی !

  3. حس خوبیه . من 11 سالی میشه این حس رو دارم .

  4. بلاگ خوبي داري و خوب هم مي نويسي با كوله باري از تجربه
    ادامه بده

    • ممنون از لطف شما

  5. keep going ,good luck

  6. زنده باشی، بسیار وبلاگ پر محتوی و غنی ایه. امیدوارم از نوشتن و وبلاگ نویسی سرد نشید. واقعا مطالب عالیه

  7. رنگ آبی صفحه را بیشتر دوست داشتم، با رنگ سرخ روسری ليو اولمن و آبی چشمهایش خوب می‌نشست.

  8. سلام
    توسط کاربری به نام «خرس قطبی» در سایت بالاترین با این وبلاگ آشنا شدم . مطالب جالب و خواندنی در این مکان نوشته شده است . امیدوارم هر روز با انرژی بیشتر مطلب بنویسید.یک وبلاگ کم بیننده هم در گوشه ای از سرزمین وب از آن من است . خیلی خوشحال می شوم یک نفر من را به بازی لینک ها در سایت بالاترین دعوت کند . اگر این توانایی را دارید پیشاپیش از لطف شما سپاسگذارم.

  9. وبلاگ فوق العاده‌ای است! همین

  10. آفرین

  11. د م شما گرم. فوقالعاده است.
    کاشکی یکی منو به بالاترین دعوت میکرد 😦

  12. گاهی بین این رفتن ها و آمدن هاست که میمانی و ادامه می دهی،جایی بین رفتن و آمدن،می ایستی.به همین سادگی،شاید هم ساده تر از این ها!

  13. آفرین آنا، حتمن ادامه بده. دوس دارم موفقیتتو ببینم. میدونم اینبار اون حس خوب رو از کجا آوردی!!! با اینکه میدونی با هم اختلاف نظر داریم ولی میخوام همیشه سالم و سلامتو پویا و سرزنده باشی… همیشه

  14. وبلاگ خوبی داری
    تونستی 1 سر به بلاگ بچه های دانشکده هنر دانشگاه شهید چمران اهواز بزن.

  15. آفرین

  16. زنده باشی، وبلاگ شاهکاریه. جان هرکسی دوست داری ادامه بده . درود بر شما

  17. خیلی خوب مینویسی ولی این عکسی که گذاشتی بالای وبلاگ خیلی تو ذوق میزنه. نمیدونم عکس خودته یا کس دیگه ولی خیلی وحشتناکه، آدم یاد فیلم جن گیر می افته!

    • بروید فیلمش را پیدا کنید و ببینید ، دیگر شما را نخواهد ترساند 🙂

  18. پایا باشی. خیلی وبلاگت را دوست دارم. اصلا هم با دوستمان در مورد عکس موافق نیستم. انتخاب زیبایی است.

    • نظر لطفتان است . ممنون

  19. از طریق بالاترین وبلاگتو دیدم.خیلی عالیه .آرزوی موفقیت واست می کنم.منم به تازگی یه وبلاگ زدم.خوشحال می شم لینکم کنی و اجازه بدی لینکت کنم.:temis.persianblog.ir

    • حتما . خوشحال میشوم

  20. movaffagh khahi shod.omidvaram.

  21. سلام
    نمیدونم چرا وبلاگت رو که میخونم احساس خیلی خوبی بهم دست میده. انگار که تو بدور از هیاهو با یه کوله بار تجربه و فرهنگ متنت رومینویسی و من به این غبطه میخورم. به هر صورت، هر کی که هستی، کارت واقعا قابل تحسینه
    موفق باشی

    • لطف دارید … ممنونم

  22. هیچ ای میلی از شما اینجا پیدا نکردم، ممکن است با من تماس بگیرید؟

    • درست می فرمائید، ایمیل را اضافه کردم

  23. با سلام وبلاگ خوبی دارید اگر در کارها اعتدال را فراموش نکرده و گرفتار احساسات نشوید خواهید توانست به افکار عمومی کار شایانی را ارائه دهید

  24. بمان که ما هم با تو می مانیم
    زنده باشی

  25. باید بمانی!
    بخاطر ما و من!
    این مجازات توست بجرم آگاهیت!
    این از مصائب خرد و آگاهی توست!

  26. shoma ro monazam mikhanam. Etelaat jalebi ro taghsim mikonid ba ma

  27. وبلاگ شما و تحلیل های شما خوبه و سبک و سیاق بحث هم کمی از سواد بنده بالاتره. ولی خوب مطالعه اش آموزنده است.

  28. بیاد داشته باش که هر کسی قدرت کلام و اعتراض را ندارد.
    بمان و آرام بسوز تا دیگران آگاه شوند.
    به تو افتخار میکنم بخاطر آگاهیت.

  29. دوست عزیز اگه امکانش هست اسمتون و روزنامه‌هایی‌ که توش کار میکردید بگید

    • مقدور نیست دوست گرامی

      • شرمنده فضولی کردم آخه دیدم چند تا از مقاله‌هاتون رو گذاشتید فکر کردم مشکلی‌ نداره و من با نثر زیباتون آشنا هستم اما اسمتون رو یاد نمیارم باز هم شرمنده

      • خواهش می کنم، قصد جسارت نداشتم. ولی تصدیق می فرمائید که شرایط برای این کار چندان مناسب نیست.

  30. يه روزي دوستي بهم گفت : گاهي فكر مي‌كنم اگه بعضي از آدما رو نمي‌شناختم، نمي‌دونم چه طور زندگي مي‌كردم.

    وبلاگ شما يكي از ملزومات اين دنياست

  31. به جرات می تونم بگم یکی از بهترین وبلاگ های سبز، وبلاگ شماست. مطالب تاریخی تون عالیه و انتخاب بریده ی روزنامه ها، بسیار به جاست.
    خواهشی داشتم، اگه ممکنه در مورد جریان انتخابات مجلس هفتم و رد صلاحیت گسترده ی اصلاح طلبان، اگه می تونید مطلبی بنویسید.

    • چشم…
      اگر عمری باقی بود، حدود دی ماه در موردش به تفصیل خواهم نوشت.
      ممنون از لطف شما

  32. وبلاگ شما باعث شد بالاخره مصائب آنا را دانلود کنم و ببینم. ممنون از مطالب عالیتون. شنیدم میخواهید فعالیت در اینترنت را کم کنید! باعث ناراحتی ماست، به هر صورت موفق باشید.

  33. جناب آقای مصائب آنا!
    صرفاً خدمت رسیدم که عرض کنم، خسته نباشید! خدا قوت!
    تقصیر خدمت دارم، البته. به خصوص بعد از زحمتی که برای تایپ چهار بخش گزارش خانم بنی یعقوب درباره‌ی حادثه‌ی کوی دانشگاه کشیدید. ولی خب، ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است، امید که ادای این قضای ما را با بزرگی دلتان که کاملاً مشخص است برای ایران می‌تپد، قبول بفرمایید.

    خداوند، نه تنها سایه‌ی شما را از سر ما کم نکناد که امثال شما را هم افزون نماید بلکه نسل آینده‌ی ما، در ایرانی سربلند و آزاد، زندگی کنند.
    باز هم ممنون.
    باز هم خداقوت!

    • درود بر شما دوست عزیزم
      امید که آینده ای روشن را در کنار یکدیگر برسازیم.

  34. امان از شما اصلاح طلبها

  35. خرس قطبی، دوستت دارم.

  36. آقا یا خانم ، بمون و بدون که هستند افرادی که به کارت اهمیت می دن و کارت واسه اونا مهم و مثل یه کورسوی امید توی تاریکی هست .
    از اینکه مستقل عمل می کنی خیلی ازت ممنونم .
    سبز باش سبزی که خواهان تغییره نه اینکه فقط پشت سر یه سری آدم با گذشته و تفکرات مشخص باش .

  37. «باید بمانی!
    بخاطر ما و من!
    این مجازات توست بجرم آگاهیت!
    این از مصائب خرد و آگاهی توست!»
    اين نوشته رو يكي ديگه از خواننده هات نوشته بود،ديدم نظر من هم يه چيزي تو همين مايه هاست…مستند صحبت كردن حسن كار شما است و با اين كار ذهن خواننده تون رو به قضاوت مي نشينه!كاري كه در طي اين 30 سال از آن محروم بوديم…تا بوده ديكته كردن و به خورد مغز دادن برايمان بوده…اميدوارم هيج وقت از نوشتن خسته و ملول نشويد.:)

    • ممنون از لطف و مهربانی شما

  38. من خودم هم این حس رو همیشه دارم اما هر بار که یک پست می ذار ده دقیقه بعد عین بچه هایی که یه نقاشی کشیدن و می خوان ببینن بابا و مامانشون چی میگه می دوئم میام ببینم کسی نظری چیزی نذاشته؟ بمون و باش و آگاه باش و آگاه کن. مرسی

  39. سلام. تبریک و خسته نباشید به خاطر وبلاگ وزین و پرمحتوایتان. حدود سه سال است که به سایت بالاترین مراجعه میکنم که البته در این سه سال فقط خواننده مطالب آن بوده ام، با وبلاگتان هم از طریق اکانت polarbear آشنا شدم و بدون اغراق نظرات امثال شما و تعدادی دیگر از کاربران در زیر لینکها بوده است که من را حدأقل در یک سال اخیر همچنان به بالاترین امیدوار میکند. فقط این وسط مدتیست یک سوالی توی گلویم گیر کرده که با اینکه خیلی خیلی احمقانه است می پرسم، اگر مایل بودید پاسخ دهید: شما مونث هستید یا مذکر؟ D:
    به هر حال امیدوارم مسیری را که اینجا شروع کرده اید همچنان با انرژی ادامه دهید.

    • مذکر :دی

  40. Its good to be back , after many years ! too long ! right ? never again ! right ? ok i wanna ask a question from you about passion that how do we keep all our passions alive as we used to do ? i wait for you , so , thanks so . obrien

    • با تلاش و ممارست فراوان
      روزی 50 بار هالتر زدن هم فراموش نشود 🙂

  41. به امید ایرانی اذاد وبلاگ بسیار خوب وپر محتوای دارید.

  42. چشم استاد دمبیل علیه السلام و الرحمه _ به امید دیدار با عافیت و بی المنه !

  43. سلام
    ناپلون میگوید حرفی بزن که بتونی بنویسی
    چیزی را بنویس که بتونی پاش امضا کنی
    چیزی را امضا کن که بتونی پاش بایستی
    به امید آزادی

  44. جایتان در بالاترین سخت خالیست. اگرچه لینک‌های مطالبتان می‌آید. ولی دریغ از نظراتتان

    • امیدوارم مجال بازگشت در آینده فراهم شود شاهین جان… ولی فعلا بهتر است مدتی از کنار آنچه در بالاترین می گذرد را نظاره کنم.

  45. سلام،
    من کسی هستم که هنوز که هنوز می‌رم لینکهای سالهای گذشته‌ای که شما و بقیه‌ی دوستان توی بالاترین به بحث و تحلیل می‌پرداختید می‌خونم و کیف می‌کنم، نه بخاطر درست بودن حرفهای مطرح شده بلکه بخاطر اون بحثهایی که پای لینک راه می‌فتاد….
    خیلی رک می‌گم عدم فعالیت شما و عدم رسوندن نظراتتون یه نوع خیانت به منه نوعیِ که اون تحلیلها و مطالب رو دنبال می‌کردم و همینطور خیانت به همه کسانی که شما اونارو از تحلیل‌هاتون بی‌بهره گذاشتین… شما استعدادشو دارین ، دانششو دارین ، اینارو بخاطر کل کلهای گروهی از نسل جوون دریغ نکنین… امثال شما باید ارائه کنن هنرشونو به منه جوون… خواهش می‌کنم، بخاطر حسی که نسبت به وطنتون و جووناش (امثال من) دریغ نکنین هنرتونو… 24 سالمه ولی بعضی موقعها وقتی تو بالاترین می‌رم می‌خوام گریه کنم … باور کنید همش تقصیر مهدی یحیی‌نژاد نیست… خواهشاْ دریغ نکنین، خواهشاْ میدون رو به کوته فکرا ندین … برگردین و دوباره سعی کنین «فکر کردن» و «تحلیل کردن» رو به بالاترین بیارین… شما شروع کنین….

    • سلام و سپاس از نظر لطفی که دارید
      به راستی نمی دانم چه باید بگویم… من اگر همین امروز هم بفهمم که فضای عمومی آن وبسایت بار دیگر می تواند پذیرای چنین بحث هایی است، لحظه ای درنگ نمی کنم… اجازه دهید چند روزی فکر کنم… پس از چند ماه عدم فعالیت، اتخاذ این تصمیم برای من آسان نیست.

      • مرسی که جوابم رو دادین…. نسلی الآن داره بالا میاد که کمتر حال و حوصله‌ی مطالعه و تحلیل و ریشه‌یابی داره… من حس می‌کنم نتیجه این شده که برداشت‌ها و به تبع اون نتیجه‌گیری‌ها احساسی شده و کاملاْ تحت تأثیر تبلیغات… بخش بزرگی از مخاطبها (نظر شخصیه من اینه که این بخش بزرگه، آماری ندارم که بتونم ازش دفاع کنم) تحت تأثیر موجهای تبلیغاتی این ور اونور می‌شن چون تعقل‌گرایی و تجزیه و تحلیل در رسیدن به نتایج داره از بین میره….این نسل هرچند کمی کله شق و نصیحت گریز شده (من به شخصه جزوه همین نسل کله‌شق هستم !) ولی به شدت نیاز داره تا عده‌ای که مسائل رو بدون احساسات بررسی می‌کنن مفاهیمی رو براشون تشریح کنن… البته این کار 1 نفر نیست ولی خوب من شما رو راحتتر از بقیه تونستن پیدا کنم… از پر حرفیم عذر می‌خوام.

  46. اگر چشمه باشی می مانی واگر جویباری باشی می خشکی اگر برای خودت بنویسی می مانی و اگر برای مردم بنویسی خسته خواهی شد

  47. سلام
    امروز بعد از اینکه مطلب مربوط به امیرانتظام رو خوندم نگاهی به بایگانی مقالات شما انداختم. از شهریور 1388 شروع کردید، یعنی در بحبوحه درگیری های خیابونی در تهران و چند شهر دیگه. این خودش حرف برای گفتن زیاد داره. متوجه شدم که در ابتدا وزن نقد و تحلیل از وزن و حجم اسناد ارائه شده و مطالب آرشیوی بیشتر بود، و خواست پراکسیسی – اراده به عمل تغییرانگیز – در مقالات موج می زد؛ ولی هرچی به امروز نزدیکتر می شیم مطالب آرشیوی حجمشون می ره بالاتر و تحلیل بیشتر حکم یکی دو پاراگراف معارفه گونه یا موخره مآب رو پیدا می کنه. خسته شدید؟

    • این را درست می گویید…
      آن روزها شور و شوق بیشتری برای نوشتن داشتم و مخاطبانم هم میل بیشتری به خواندن داشتند… ولی گویا وقتی تب حرکت های خیابانی فرومی نشیند، تب خواندن و دانستن نیز فروکش می کند. این مرا بیاد روزهای انقلابی سال 57 و 58 می اندازد… انقلاب ها میل به دانستن را برمی افروزند، اما میل به دانستن کمتر منشا وقوع انقلاب ها بوده است…

      • اینجا یه سوال فلسفی پیش می یاد: با علم به اینکه مبارزه خیابانی به فاکتورهای بسیاری برمی گرده که آگاهی تاریخی و تاریخ-آگاهی فقط یکی دوتاشون رو تشکیل می ده، اینکه هنوز در خیابان اتفاقی قطعی در روند تغییر رخ نداده باید ما رو از دل و دماغ نوشتن بندازه؟ ساده تر بگم: ما می دونیم که آگاهی همه چیز نیست، ولی باز می نویسیم. اونقدر که اقبال به نفس نوشتن و گفتن در این امر نهفته اس لزوما میل به هدایت جریانهای خیابانی به سویی خاص نیست. لذا حالا که شعله پایینه و دیگ نمی جوشه آیا ما باید قید آشپزی با سلیقه رو بزنیم؟
        توپاک پرویی، آخرین پادشاه اینکاها، یه گفته قشنگی داره. می گه: ((جنگها می آیند و می روند، اما سربازان من ابدی اند!))

      • نه البته این نسبی بوده، در همه ی این مدت من سعی کرده ام بنویسم… گاهی به یاری برگهای تاریخ و گاه با یاری جستن از دغدغه هایم.
        رضاجان، اگر دقت کنید آن روزها هم من کمتر هیجان زدگی را در متن هایم وارد می کردم… اما این موضوع که شما می گویید یعنی درآمیختن اسناد تاریخی با مباحث نظری پیرامون فلسفه ی تاریخ یا حصول نوعی جامعه شناسی معرفت، گاه با انتقادات تند مخاطبان وبلاگ روبرو شد و به این علت سعی کردم این دو را بیشتر از هم تفکیک کنم. البته قبول دارم که در سه ماه گذشته حجم بازخوانی های محض تاریخی بسیار فزونی یافته است که باید تعدیل شود.

  48. درباره ((درآمیختن اسناد تاریخی با مباحث نظری پیرامون فلسفه ی تاریخ یا حصول نوعی جامعه شناسی معرفت)) که فرمودید بنده اشکالی نمی بینم، چون به هر حال بحث نظری به زمینه تاریخی (به قول احسان طبری) ((آمپیریک)) هم نیاز داره، وگرنه می شه حکم کلی صادر کردن. اتفاقا این نقطه قوت کار شماست که نتیجه گیری مقالاتتون از دل تاریخ مستند و به شیوه ای کمابیش سیستماتیک برساخته می شه، و نه از روی افاضات لاهوتی و ناسوتی الهی قمشه ای وار. من البته جسارت نمی کنم، اما اون شیوه رو پلاتفرمی می دونم که کار شما درش به اوج می رسه. به عبارتی، ربط تحلیلی گذشته به امروزه که برای مخاطب (به خصوص از نوع عام و غیرمحقق) جذابش می کنه، وگرنه اسناد به خودی خود برای خیلی ها حرف نمی زنند. مخلص کلام، آرشیوها سازهای خفته ای هستن که وقتی برشون پنجه می کشید باز بیدار میشن و بیدار می کنن.

  49. خواستم از شما برای مطالبی که در وبلاگتان قرار می‌دهید تشکر کنم. مخصوصا بریدهٔ روزنامه‌ها بسیار عالی است.

  50. خوشحالم که می‌نویسید.

  51. درود
    من نویسنده هستم و در حال نوشتن نمایشنامه ای برای پری بلنده
    می خواستم هر چیزی که در باره او می دانید برایم ایمیل کنید لطفا
    ممنون می شوم
    و اینکه چرا هر جا حرفی از پری بلنده هست از بانو فرخ رو هم هست ؟
    با سپاس

    • دوست عزیز،
      من تحقیقات نسبتا مفصلی در مورد پری بلنده کردم و حتا بهشت زهرا رفتم و قبر ایشان را هم پیدا کردم. در ویکی پدیا فارسی مقاله‌یی در باره‌ی او نوشتم به /آن مراجعه کنید.

  52. موفق باشید…

  53. سلام پلار جان .. خوبی ؟
    راستش دلم برات تنگ شده بود اومدم اینجلا و دیدم دیدم خیلی وقته در وبلاگ خوبت مطلبی ننوشتی، امیدوارم خوب و خوش و تندرست باشی.
    قربانت – تی اسپون

    • 🙂

  54. با تشکر از وبلگتون، می خواستم بدونم شما کتاب در مهمانی حاج آق رو دارید؟ اگر جواب مثبت است می تونید نسخه الکترونیکی اونو تو وبلاگتون بگذارید.
    با سپاس

    • متاسفانه در حال حاضر دسترسی ندارم

  55. مطمئنا خواهید ماند….این سایت ماست…خوشحال می شویم بتوانیم با هم همکاری کنیم…
    http://keyhanenovin.com/

  56. ok . . .

  57. وبلاگ خوبی است. بارها مورد استفاده و ارجاع من قرار گرفته است.
    لطفا اگر میتوانید با من تماس بگیرید
    بارسقیان- سایت تاریخ ایرانی


برای fereidon پاسخی بگذارید لغو پاسخ