نگاشته شده توسط: passionofanna | ژانویه 17, 2017

سیمین دانشور و حکایت غم ها و شادی های سال 77

سالی دیگر به پایان می رسد، اما سیمین دانشور دیگر با ما نیست. به سالها پیش می اندیشم که روزنامه ها و مجلات برای شادباش سال در پیش روی یا یادکردی از زشت و زیبای سال به سر آمده، به سراغ سیمین می رفتند و او نیز در بیان آنچه در ذهن داشت، امساک نمی ورزید. اما در پایان سال 90 او دیگر با ما نیست و البته اگر نیز می بود و یارای سخن گفتن داشت، بعید می نمود که می توانست مکنونات قلبی اش را در زمانه ای چنین سخت و دشوار همچنان بر زبان آورد و البته راهی نیز به صفحات مجلات و روزنامه ها بیابد.
اما بگذارید با هم به گذشته بازگردیم. زمانی که سیمین همچنان استوار می اندیشید، می نوشت و سخن می گفت و البته همچنان مجرایی برای انتشار مکنونات قلبی و بغض های در گلو مانده یافت می شد. روزنامه ی زن در پایان سال 1377، آن سال تلخ به سراغ بزرگان هنر و ادبیات رفته و زشت و زیبای سال سرآمده را از آنان جویا شده بود. آنچه در ادامه می خوانید، پاسخ کوتاه سیمین دانشور به آن پرسش هاست:

بهترین رویداد سال 1377، موفقیت آقای خاتمی در برگزاری انتخابات شوراها بود. بدترین رویداد سال 77 که من را داغدار کرد، کشته شدن پروانه و داریوش فروهر بود که چهل سال دوستی میان مان را خاکستر کرد.و همچنین کشته شدن پوینده و مختاری

اما اگر سیمین زنده بود و چنین پرسشی را در زمانه ی حاضر از او می پرسیدند چه پاسخ می داد؟! حکایت غم ها و شادی های سال 90 را چه کسی خواهد نگاشت؟!


بیان دیدگاه

دسته‌بندی