نگاشته شده توسط: passionofanna | مارس 29, 2010

اصرار عجیب بهشتی و نطق تاریخی مقدم مراغه ای :اصل ولایت فقیه چگونه به تصویب مجلس خبرگان قانون اساسی رسید؟

از راه رسیدن بهار طبیعت و نو شدن جان و جهان بر همگی همراهان گرامی و دوستان نازنین نادیده ام نیکو و خجسته باد . از تاخیر دو هفته ای که به مناسبت مسافرتی ناخواسته پیش آمد صمیمانه پوزش می خواهم و بی هیچ مقدمه ای برگی دیگر از تحولات تاریخی معاصر را باز می گشایم . برگی که شاید بهانه ای باشد برای بحث های پردامنه تر !
———————————————————————————————–
در گشت وگذارهای نوروزی ، بطور کاملا اتفاقی کتابی به دست آوردم که چند دقیقه تورق سرپایی اش کافی بود تا از آنچه میخواندم ، غرق شگفتی شوم . کتابی که در سال 1364 توسط انتشارات روابط عمومی مجلس منتشر شده است و صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی سال 58 در آن آمده است . کتابی است بالغ بر 2000 صفحه و حوصله و دقت و نکته سنجی بسیار نیاز دارد . با این حال شاید هر علاقه مند تاریخ که سرنوشت کشورش را در خور اهمیت می یابد ، پیش از هر چیزی ، سراغ اصل پنجم را بجوید . همان اصل دو خطی به ظاهر ساده ای که قدرت سیاسی مطلقه را در اختیار فقیهی قرار می داد که بایستی عادل ، باتقوا و آگاه به زمان باشد .

چند شب پیش که ساعت از نیمه های شب نیز گذشته بود ، خواندن آن بخش را به پایان رساندم و تنها چیزی که حس می کردم ، عرق سردی بود که بر پیشانی ام نشسته بود . احوالم دگرگون شده بود ، نه بخاطر آنکه با این اصل موافق یا مخالف بوده باشم ، بل از نحوه ی طرح اصول قانون اساسی و چگونگی تصویب شان (بویژه این اصل ) در شگفت مانده بودم . پس این چنین بود که نسل هایی در پس قرائتی محدود ، تفننی و نگاهی غیر حقوقی و غیر علمی روز و شب خود را به افسوس گذرانده اند . با هم بخش هایی از آن جلسه را لحظه به لحظه ورق می زنیم ؛ لحظه هایی که آینده ی ایران را برای همیشه دگرگون ساخت :
نائب رئیس (بهشتی) : با توجه به بحث های گسترده ای که در گروه ها و در جلسه ی مشترک گروه ها درباره ی اصل پنج شده ، نظر بر اینست که بتوانیم این اصل را با اظهار نظر یک موافق و یک مخالف به رای بگذاریم . برای اینکه بحث مان به درازا نکشد ، اولین نفری که بعنوان مخالف میخواهد صحبت کند ، نوبت برای صحبت بگیرد تا یک نفر هم بعنوان موافق از گروه یک یا اگر مناسب بود از گروههای دیگر ، بیاید دفاع کند . آقای مراغه ای شما بعنوان مخالف ثبت نام کرده اید ؟
مقدم مراغه ای : بله ، من بعنوان مخالف می خواهم صحبت کنم .
نائب رئیس : بفرمائید .
مقدم مراغه ای : بنام خدا . ما آذربایجانی ها یک ضرب المثلی داریم که وقتی به ترکی می گوییم خیلی دلنشین است ٰ ولی نمی دانم وقتی ترجمه می شود چقدر اثر دارد . میگوئیم دوست آن است که وقتی پیش آمدی می شود بگوید « گفته بودم » اما دشمن می گوید « میخواستم بگویم » حالا اگر من هم مطلبی را عرض می کنم بعنوان یک دوست و یک همسنگر و بعنوان کسی که در این مبارزه شرکت داشته است ، عرایضی را می گویم . امروز با احساس مسئولیت در مقابل تاریخ ، مطلبی را که بالاخره باید کسی در این مجلس عنوان می کرد بعرض می رسانم .
در این مجلس به قرآن مجید سوگند یاد کرده ام که طبق آنچه وظیفه ی نمایندگی ایجاب می کند ، عمل کنم . به انقلاب اسلامی ایران علاقه دارم ، رهبری امام را پذیرفته ام ، به روحانیت ارج می گذارم و آمادگی شهادت دارم و در هدف هیچگونه اختلافی نیست ، ولی در عمل نظراتی دارم که عرضمی کنم .
مطالبی که می گویم ، برای امروز نیست ، برای فرداهاست قانون اساسی برای یک نسل تنظیم نمی شود ، باید دارای ابعاد زمانی و مکانی باشد ، باید پیش بینی آینده و نسل های جدید را بکند . اگر امروز اسلام به این درجه از قدرت و نفوذ رسیده است که مردمی بی سلاح توانسته اند رژیم پلیسی و نظامی آنچنانی را سرنگون کنند ، برای آن است که اسلام ازلی و ابدی و متحرک است .
آنها که در متن مبارزات برعلیه رژیم بودند میدانند که وقتی مخالفت ها با رژیم گذشته آغاز شد ، در همان زمانی که جنگ های چریکی درگرفت و روشنفکرها و دانشگاهی ها درگیر مبارزه شدند ، مردمان آگاه چشم به روحانیت دوخته بودند و می دانستند تنها عاملی که می تواند آن قدرت شیطانی را منکوب کند ، ایمان دینی و نفوذ روحانیت است . به همین جهت بود که همه ی گروهها رهبری امام خمینی را پذیرفتند و امام با اتکا به نیروی معنوی اسلامی ، پیروزی ملت را تامین نمود و همه ی جهان متوجه نیروی عظیم اسلام و قدرت ایمان مردم مسلمان ایران شدند و فصل جدیدی در مبارزات ملی مردمی باز شد .
مردم ایران با اتکا به ایمان و معتقدات اسلامی خود ، یکپارچه رهبری امام خمینی را پذیرفته اند . امام خمینی برای احراز رهبری ، استناد به قانون اساسی نکرده است و هنوز هم نفوذ و قدرتی که امام منبعث از قانون اساسی مدون نیست ، بلکه سرچشمه ی نیروی رهبری امام ، اسلام است که به ذات دارای نیرو است .
این مطلب را بعنوان مقدمه عرض کردم تا برسم به مطلبی که در قانون اساسی جدید عنوان شده است و می گویند که اسلام را باید مستحکم کرد . در کمال خضوع می کنم آقایان ، سعی کنید قانون اساسی را مبانی اسلام تحکیم کند . اسلام با قدرتی که دارد و آیات آنرا در انقلاب اخیر دیده ایم ، نیازی به قانون اساسی ندارد . اکثریت ملت ایران مسلمان اند ، با اتکا به اسلام قیام کرده ایم و از طریق همه پرسی ملت به جمهوری اسلامی رای داده است .
جمهوری اسلامی از دو کلمه ی اسلام و جمهوری تشکیل می شود که اسلام محتوا است و جمهوری قالب آن . ما اگر اصول دین اسلام را در قانون اساسی بیاوریم ، خدمتی نکرده ایم . چون اصل اسلام پشتوانه های مستحکم تری از قانون اساسی دارند و نباید کاری کنیم که نیروی اسلام را که اکنون در اوج است و امید در دلها بوجود آورده است ، بصورت قوانینی که ممکن است هر روز تغییر کند درآوریم . به این جهت است که بنده معتقدم اسلام را با پشتوانه ی هزار و چهارصد ساله اش که هنوز چنین جوان است ، در مافوق قانون قرار دهیم …
قانون اساسی پیشنهادی توسط عده ای از افراد اسلام شناس و مورد اعتماد تهیه شده و تا آنجایی که بنده اطلاع دارم ، این قانون به تصویب شورای انقلاب و مراجع تقلید و رهبر انقلاب رسیده است . رادیو تلویزیون و وسائل ارتباط جمعی ، مردم را با آن آشنا کرده اند و با توضیحاتی که به مردم داده ایم ، مردم ما را انتخاب کرده اند . بررسی نهایی قانون اساسی به ما واگذار شده است و شش هفته وقت تعیین کرده ایم که این قانون را اصلاح و تصویب کنیم . حالا به جای اصل سوم با اصل پنج جدید روبرو هستیم که من داخل ماهیت آن نمی شوم . به هر حال اصل سوم قانون پیشنهادی با اصل پنجم اخیر معارض هستند .
اوضاع نسبت به چند ماه پیش تغییر کرده است ، شرایط استثنایی در مملکت وجود دارد ، مطبوعات در شرایط خاص و استثنایی قرار دارند . گروه های سیاسی که در مبارزه شرکت داشتند درگیر پاره ای مسائل هستند که طرح آن در اینجا ضرورتی ندارد . در چنین شرایطی تغییر ناگهانی اصل سوم که در هر حال ملت از آن آگاه و بر آن تائید داشته است ، بصورت فعلی در مجلس خبرگان در شان مجلس نیست . البته اگر ما بعنوان نمایندگان مجلس موسسان تعیین شده بودیم و وقت و فرصت داشتیم که مثلا یک سال بنشینیم و با جمع آوری و کسب نظر عمومی ، طرح جدیدی تهیه کنیم ، آن مطلب دیگری بود و هنوز هم دیر نشده است . باید این مطلب را صریحا به ملت اعلام کنیم و تشکیل جلسات خصوصی هم ضرورت ندارد . در جلسات عمومی بحث کنیم و ببینیم آیا ولایت فقیه که از نظر اصل مورد قبول است ، چطور باید تنظیم شود ؟ وقتی می گویم در اصل ، منظور این است که اسلام باید حاکم باشد ، ولی نباید اسلام را یک طبقه ی خاص در انحصار خود بگیرد . آن وقت ممکن است اسلام ابزاری شود در دست قدرت طلبان و این تصور حاصل شود که مبارزه ای را همه ی ملت شروع کرده است ، اما پس از پیروزی عده ای می خواهند همرزمان خود را کنار بگذارند .
در اینجا لازم به یادآوری است که ما قانون برای امروز وضع نمی کنیم . بنده امروز با دوستان صحبت می کردم که اصلی تهیه شود که امام خمینی برای مدت معینی و یا مادام العمر بعنوان رهبر قانونی مملکت حکومت نمایند ، ولی در این هزار و چهارصد سال ، امام خمینی استثنا است . امام با همه ی قدرتی که دارد ساده زندگی می کند ، ساده صحبت می کند ، ساده مردم را می پذیرد . از کجا می توانیم امیدوار شویم که در آینده نیز رهبری اینچنین داشته باشیم ؟ بعضی از آقایان می گویند رهبر انتخابی باشد ، اگر انتخابی باشد می شود رئیس جمهور ، با شرایطی که برای رئیس جمهور تصویب می کنیم ریاست جمهور در انحصار طبقه ی خاصی نیست یک روحانی هم مثل یک سیاستمدار مسلمان میتواند ریاست جمهوری را احراز کند . ما اگر بخواهیم با استفاده از نیروی اسلام ، حکومت را در اختیار یک طبقه ی خاص قرار دهیم ، برای جامعه قابل قبول نخواهد بود …
اجازه بدهبد سخن خود را با چند جمله از آخرین خطبه ی مجاهد بزرگ آیت الله طالقانی پایان دهم .
« هدف پیامبر آزاد کردن مردم بود . آزاد کردن از تحمیلات طبقاتی ، آزاد کردن از اندیشه های شرکی که تحمیل شده ، آزاد کردن از احکام و قوانینی که بسود یک گروه و یک طبقه به دیگران تحمیل شده ، این رسالت پیامبر شما بود ، ما هم باید دنبال این رسالت باشیم . این شهدای ما هم دنبال این رسالت بودند ، در مقابل فرهنگ تحمیلی ، در برابر قوانین تحمیلی ، در برابر محدودیت های پلیسی که گاهی به اسم دین بر مردم تحمیلی می شد که از همه خطرناکتر بود ، این خطرناکترین تحمیلات است . یعنی آنچه از جانب خدا نیست ، از جانب حق نیست ، آنها را به اسم خدا به دست و پای مردم ببندند و مردم را از حرکت حیاتی بازدارند ، حق اعتراض و انتقاد به کسی ندهند ، حق فعالیت آزاد به مردم ؛ مسلمانان و مردم آزاده ی دنیا ندهند . »
———————————————————————————————–
همانطور که خواندید ، نطق رحمت الله مقدم مراغه ای
در جلسه ی بعد از ظهر بیست و یک شهریور 1358 ، اولین و آخرین موضع مخالف علنی در روند تصویب اصل پنجم قانون اساسی به شمار می رود . این جلسه از جهاتی دارای اهمیت است .نخست آنکه اولین جلسه ی مجلس خبرگان قانون اساسی است که پس از درگذشت آیت الله طالقانی برگزار می شود . دوم آنکه برخلاف تصورات بسیارانی ، آیت الله منتظری تنها در دقایقی از این جلسه ریاست مجلس را برعهده دارد و اداره ی جلسه بر عهده ی آیت الله بهشتی است . بهشتی شاید بیشترین نقش را در تهیه و تصویب این اصل داشته باشد ، تا بدانجایی که بطور علنی ، با زیرپا گذاشتن قوانین مصوب داخلی و آئین نامه های مجلس خبرگان قانون اساسی ، اجازه ی صحبت به بیش از یک موافق و مخالف را نمی دهد . در بررسی تک تک اصول قانون اساسی ، روال بر این بود که دو نفر بعنوان موافق و دونفر بعنوان مخالف صحبت کنند ، اما بهشتی با این توجیه که بحث های خصوصی به قدر کفایت بوده است ، از بسط مباحث در جلسه ی علنی مجلس جلوگیری می کند . شگفت آور آنکه تنها کسی که بعنوان موافق این اصل نطق می کند ، کسی جز خود بهشتی نیست . بهشتی بیش از دوبرابر زمان نطق مقدم مراغه ای به عنوان موافق سخنرانی می کند که اعتراض اعضای دیگر از جمله حبیب اله طاهری ، آیت الله سبحانی و حجتی کرمانی را برمی انگیزد . اما شاید مهمترین مخالفت را عزت الله سحابی ابراز می کند : « این اصل یک اصل بسیار اصولی و اساسی است و انقلابی در جامعه ی ایران ایجاد خواهد کرد . بنابراین نگذارید که این اصل سرسری بگذرد . در جلسات خصوصی بنده بعنوان مخالف فقط ده دقیقه توانستم صحبت کنم ، در حالیکه دهها مطلب دیگر داشتم که فرصت نشد و در حدود بیست نفر و شاید سی نفر در دنباله ی حرفهای من جواب دادند و باز جواب داشت ولی به هیچ کدام نوبت نرسید . بنابراین روی این اصل بقدر کافی در این مجلس خبرگان توضیح داده نشده . شما اگر بخواهید با یک قیام و قعود مساله را تمام بکنید ، این در نظر ملت ایران مساله ای است که ایجاد مسائل و مشکلات خواهد کرد و خود جنابعالی (بهشتی) اینجا مطالبی فرمودید که این مطالب در آن جلسه گفته نشده بود و جوابش نیز داده نشده بود ، همین مطالب شما جواب دارد »
جواب بهشتی به حجتی کرمانی و سحابی این است که بگذارید پیشنهاد کفایت مذاکرات را به رای نمایندگان بگذاریم ( پیشنهادی که با 52 رای از مجموع 64 نفر رای می آورد و این البته چندان عجیب نیست ) ، اما آیا یک اصل روشن در آئین نامه را می توان با پیشنهاد کفایت مذاکرات به کناری نهاد . آیا ایم این کار ، نوعی تلقین به نمایندگان نیست ؟ آیا رئیس جلسه نبایستی موضع مستقل و بی طرفانه نسبت به مطالب مطرحه داشته باشد ؟ و مهم تر آنکه اصرار بهشتی برای تصویب سریع این اصل به چه علتی است ؟ چرا چنین سریع و شتابزده ؟!
این شاید پرسشی باشد که بتوان در آینده از لابه لای گفته ها و ناگفته ها پاسخی بر آن یافت .
———————————————————————————————–
پ.ن : متن کامل این مذاکرات در سایت مجلس خبرگان نیز موجود است . برای دسترسی به دوره ی کامل 4 جلدی به اینجا مراجعه کنید . مباحث مربوط به این اصل را در جلد اول ، صفحات (372-384 ) می توانید مطالعه کنید.


پاسخ

  1. دوست عزیز
    مطلب بسیار جالبی را پیش کشیده اید. همانطور که در کامنتهایی که در بالاترین مطرح شد، از درون طیف مذهبی، باندی مخوف و بیرحم به مرور و با حوصله همه موانع را از سر راه بر می دارد.
    یکی از نکات بسیار مهم که تا بحال مورد توجه قرار نگرفته است، ارتباط فوت دکتر چمران با انفجار ریاست جهوری است.
    دکتر چمران به دست نیروهای خودی (سپاه) کشته شد و در آن زمان در داخل حلقه حاکمیت بیشترین مشکل را با حزب جمهوری اسلامی داشت. برای همین فرزند خواندگان دکتر چمران در گروه امل (لبنان) تنها یک هفته بعد از کشته شدن پدر معنویشان، قاتلان را (به ظن خود) مجازات کردند.
    مانند حادثه بمبگذاری مشهد، این موضوع در ظاهر به ضد انقلاب چسبانده شد ولی در داخل، تصفیه حسابی خونین با فرزند خواندگان چمران انجام شد.
    سود این کشتار دو طرفه به نفع کسانی بود که دو جناح قدرتمند آن روز را تا حذف کامل به جان هم انداختند و خود میراث آنها را به تاراج بردند.

  2. بسیار جالب بود اینجاست که آدم می تونه دم خروس انحصار طلبی و دیکتاتوری و دیکتاتورها رو پیدا کنه!!!

  3. وای که چقدر خنده دار و گریه دار بود.

    چه راحت مالکیت میلیون ها نفر را به دست یک نفر دادند و جز عده ای آزادی خواه صدا از هیچ کس بلند نشد.

    وای که چه کردیم با خود.

    یک خودکشی دسته جمعی بزرگ

  4. لام و تشکر از وبلاگ وزینتان ولی یک سوال برایم وجود دارد و اینکه نویسنده این وبلاگ با این همه زیبایی چه کسی است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  5. حالا دم خروس اسهال طلبان بیرون می زند…تفکرات خاتمی و یار غارش بهشتی!

  6. متن بسیار جالبی بود. سپاس!

  7. با تشكر از مطلب جالب شما
    واقعا اين نكته در اين سرزمين چه تصميمات مهمي به سادگي و انهم بدون كارشناسي لازم انجام گرفته و مي گيرد بايد زنگ خطري باشد براي همه ما كه با انتخاب افراد سياستمدار و سياستگزار چگونه در اين امر نقش افريني مي كنيم.

  8. بله! حتی در این اجلاس صحبتهای روحانیونی همچون ناصر مکارم شیرازی بسیار جالب توجه میباشد

  9. و پس از این چماق شعار «مرگ بر ضدّ ولایت فقیه» سالهاست بدرقه راه مخالفان این قانون سفارشی است!

  10. من از نسلی ام که در برپایی انقلاب سهیم بوده ایم اما بعد از آن شاهد غارت دستاوردهای آن و …توسط طیفی از روحانیون انحصار طلب در راس آن بهشتی بودیم! (بر خلاف امروزه پسر ایشان که طیف ضد انحصار طلبان هستند! )
    و سهم ما بعد از آن جز محرومیت از حقوق شهروندی شکنجه زندان تجاوز و اعدام بدون محاکمه که در آن زمان براحتی در خفا و بدون پرسشی و بصورت فله ای ( بر خلاف امروز که هر دستگیری تجاوز و کشتاری مورد پرسش در نگاه آگاهان و جهانیان است…)بود. بگذریم…
    امروز اما من بسیار خوشحالم که نسل نو در حال باز خوانی دقیق گزشته تاریخی سیاسی دینی و فرهنگی خود است. نوعی هویت یابی نوین فراتر از دین و فرهنگهای مهاجم که در تار و پود فرهنگ پارسی رخنه کردند… پیروز باشید!

  11. از یک دید فرعی هم می توان عاقبت بازماندگان این خیانت تاریخی در حق مردم را نظاره گر بود؛ فرزند خمینی که او در آخرین نامه هایش کاملا از عاقبت او بعد از مرگ خود می ترسید اینگونه طعمه ولی فقیه زمان شد. فرزند بهشتی در بند دستاورد پدر.

  12. با سپاس از شما برای این اسناد تاریخی‌!

    آقای بهشتی‌ که طراح اصلی‌ این بند بود، در اصل این بند را برای نقشی‌ که خود داشت وارد قانون اساسی‌ کرد، متاسفانه با گذشت ۳۰ سال زیر نفوذ تبلیغاتی مطلق حکومت، نقش بهشتی‌ به عنوان مرکز ثقل روحانیت انحصار طلب و مدیر اصلی‌ گسترش و تحکیم قدرت مطلقهٔ روحانیت، به دست فراموشی سپرده شده.

    اینطور باید گفت که اگر او همچنان زنده بود، ولی‌ فقیه، دکتر بهشتی‌ نام داشت. امیدوارم دوستان جوان تر حتما به اسناد آن دوره(هرچند ناقص) مراجعه کنند تا شاید پاسخ بسیاری از پرسش‌ها در مورد شکل‌گیری و تحکیم استبداد مذهبی‌ را بیابند.

  13. Thank you very much for your comprehensive and interesting article. May I ask you if there is any possibility to upload this book or at least some parts of it?

  14. منوببين

  15. با تشكر از مطلب تاريخي شما ولي شما هم كه يكطرفه به قاضي رفتيد حداقل دو خط از نطق بهشتي رو هم ميذاشتيد تا ببينيم اونها چه استدلالي داشتند.هميشه قضاوت هاي نادرست از همين جا شروع ميشه كه آدم فقط حرف يك طرف رو گوش كنه .بالاخره شوراي خبرگان هم گذاشتند تا جلوي زياده روي رهبر رو بگيره .حالا اگه اونها كارشون رو درست انجام نمي دهند كه نبايد كل يك قانون رو زير پا گذاشت .اگه يك رئيس پليسي خطا ميكنه كه پاسگاه رو جمع نمي كنند؟!!!!!

    • آقا کریم گرامی ، آقای بهشتی نطق بسیار طولانی را در این جلسه داشتند که تایپ کامل آن از حوصله ی این لینک خارج است . اما همانطوری که در انتهای این نوشته اشاره کرده ام ، می توانید به سایت مجلس خبرگان مراجعه کنید و متن کامل 4 جلدی این مذاکرات را دانلود کنید . سخنان آقای بهشتی در جلد اول صفحه ی 375 آمده است . اما توجه داشته باشید که این مطلب ، هدفش بررسی دلایل موافقت ها و مخالفت ها با این اصل نیست ، بل اشاره به شرایط تصویب این اصل است .

  16. وای بر ما که چه کردند پدران ما با ما.
    همینجاست که گفته میشود » مرگ بر اصل ولایت فقیه»
    آنهایی که این شعار را در بین مردم انداختند حتما میدانستند که ولایت چه بلاییست.
    خدایا ما را نجات بده……

  17. البته بهشتی، در مذاکرات تلویزیونی با دیگر نیروهای شرکت کننده در انقلاب، شارلاتانی و انحصار گرائی خود را به نمایش گذاشت.افراد و شخصیت های فراوانی از تمامی جناح ها در آن زمان بر این امر واقف بودند، اما در آن شرایط پیچیده و کمبود فاجعه بار اطلاع رسانی عمومی و همچنین غالب کردن خمینی بعنوان رهبر، مخالفت و پای فشاری کار آسانی نبود. هر نظر دیگری را ضد سخنان و رهبری او قلمداد می کردند. اینگونه به مردم هم تلقین می نمودند که مخالفان ضد اسلام و غیر مسلمان هستند. حتی امروز هم این حربه کارکرد دارد و آنگونه که مشاهده می کنیم، اینبار اصلاح طلبان، مروج خط قرمز کشیدن بدور امامشان می باشند و مداوم مردم آزادیخواه و جنبش سترگ کنونی آنان را از ساختار شکنی بر حذر می دارند.

  18. متاسفانه خیلی از این شتابزدگی ها را در تصمیم سازی در جمهوری اسلامی دیده ایم و هر گاه که فردی دوستدار ایران و ایرانی از سر وظیفه حرفی زد انگهای مختلف به او چسباندند. دست شما درد نکند.

  19. بنده واقعا ازتعجب شما حیرت می کنم! بهشتی از طرف خمینی آنجا بود و کاری را می کرد که خمینی گفته بود! اما چند نکته از حقیر، شاهد زنده آن روزگار:
    ۱ـمجلس خبرگان با رای سازی و تقلبات فراوان و دزدی در آراء مردم و به جای مجلس مؤسسان برپا شد.
    ۲ـ بهشتی رئیس حزب چاقداران برای حمله به اجتماعات و آتش زدن کتابفروشیها بود: حزب فقط حزب الله! رهبر فقط روح الله!
    ۳ـ خامنه ای، موسوی ورفسنجانی از موسسین حزب جمهوری اسلامی بودند.
    ۴ـ بزگترین مانع در برابر خمینی و ولایت فقیه، آیت الله طالقانی بود که میبایست قبل ازتصویب آن از سر راه برداشته شود.

  20. سلام . موضوع جالب و به وقتی انتخاب کردید . به خصوص باز نوشت جمله های مرحوم طالقانی … با اجازه همان را در وبلاگم گذاشتم … سبز باشید …

  21. در تصویب بودجه سال 1360 میتوانید خیانت بهشتی را به ملت ایران و حتی روحانیت شیعه ببینید.موضوع به تفصیل در سالنامه 1360 آمده است

  22. اتفاقا هدف اصلی بهشتی در مصمم بودن در تصویب بند ولایت فقیه , تامین نقش خود در اینده ج.ا. و پس از مرگ خمینی بود. همانطوریکه دوستانیکه وقایع آن دوران را بخاطر میاورند, شایعات بسیاری مبنی بر اختلافات و برخوردهای بسیار حاد و شدید بین شخص خمینی و بهشتی وجود داشت و از دید بهشتی خمینی به هیچ عنوان لیاقت رهبر شدن را نیز نداشت و بهمین جهت نیز از ابتدای برپائی این حکومت ننگین, تمام سعی و تلاش خود را برای برپا کردن سازمانهائی که خود او در راس آنها باشد داشت, که از آنجمله میتوان به حزب جمهوری اسلامی و دارو دسته چماقداران یا همان لباس شخصی های امروز اشاره کرد و اتفاقا خود رفسنجانی نیز در خاطرات خود به مخالفت خمینی با برپائی یک چنین حزبی اعتراف میکند و همچنین میگوید که پس از آنکه با ایشان قولهای لازم را دادیم , ایشان با آن موافقت نمودند. در هر حال رقبای ایشان چون دارای شناخت خوبی از او بودند و میدانستند که در فردای مرگ خمینی این بهشتی خواهد بود که شیخ شیخان خواهد شد, لذا با بمب گزاری در جلسه حزبی همه شان را به آن دیار فرستادند و صحنه را از حضور رقبا پاک نمودند و در اصل نمیتوان این مبارزه را به حساب مبارزه بین اقشار و طبقات اجتماعی ونمایندگان سیاسی آنها بحساب آورد چرا که اکثر مردم حتی اقشار خورده بورژوازی شهر نشین نیز یک چنین دیدگاهی به روحانیون نداشتند و تفاوتی بین باورهای سیاسی آنان نمیدیدند و فقط هرکس که برعلیه شاه حرف میزد بدور او جمع میگردیدند بدون آنکه کوچکترین شناخت سیاسی و یا طبقاتی از آن شخص داشته باشند و بهمین جهت مبارزه خونین بین آنها را باید فقط در حد مبارزه خانواده های مافیائی که برای بیرون رندن یکدیگر از منطقه نفوذ خود به کشتار یکدیگر دست میزدند دید که متاسفانه هنوز این مبارزه ادامه دارد که در این میان بیداری مردم همه آنان را بوحشت انداخته و همانطوریکه مشاهده میشود هر از گاهی همین دشمنان برای حفظ موقعیتهای خود مجبور به کوتاه آمدن در مقابل یکدیگر میگردند, دقیقا مانند قهر کردنهای رفسنجانی و سپس بحضور «رهبر» رسیدن و در کنار سایر روسای خانواده های دیگر مافیائی نشستن و مجیز یکدیگر را گفتن.

  23. مسئله جالب در خصوص تصویب اصل ولایت فقیه، مخالفت آیت ا… طالقانی با این مسئله بود. در واقع جلسه تصویب قانون اساسی یک هفته قبل از تاریخ ذکر شده می باشد که در آن جلسه، طالقانی مخالفت شدید خود را با این اصل بیان می کنند. هیئت رئیسه مجلس تصویب این اصل را به جلسه بعدی موکول می کنند ولی آقای طالقانی فردای آنروز به دیار باقی می روند (فرستاده می شوند). بعد از یکی دو روز مجلس دوباره برقرار می شود و با این ترفندی که در بالا گفته شده به تصویب رسید.

  24. ba salam,besyar jaleb bood.man dar alaman hastam va dar aghaze jang,yek tim telvisioni.almani be tehran rafteh bood ke ba beheshti ham mosahebeh kardand.dar anja khabarnegare almani az beheshti porsid dar alman shaye ast ke mablaghe 50 milion mark az iran be hesabe shoma dar banke saderat hamburg vared shodeh ast ,dar in bareh che migooid? pasokhe beheshti in bood.»ma dar hale jang hastim,va in mabalegh chizi nist ke dar bareh an aknoon sohbat konim.»

  25. به نظر من لکه ننگ تاریخ جمهوری اسلامی در کنار سایر جنایات قتل آیت ا. طالقانی آزاده و فرزانه است که به دستور خمینی و با ترفند و دست بهشتی انجام گرفت! او اولین قربانی اصل ولایت مطلقه فقیه بود! حقیقت همیشه پشت ابر نخواهد ماند

  26. جالب بود ! حتما به اصل ان رجوع میکنم

  27. […] […]

  28. شماها دیگه چرا بجای الله می نویسید ا… مگر نشانه های الفبا قراردادی نیستند و مگر فرقی هم می کند که با یک الف و سه نقطه جلوش بفهمانیم مقصودمان خداست و یا با یک الف و دوتا لام و یک ه ؟ ما چرا بایدبخاطر وسواس هامان اینجوری دچار خنگی بشویم؟  

  29. ممنون از اصلاع رسانی خوبتان دوست عزیز
    سربلند باشید

  30. می شه بنویسید اون اصل سوم که ازش در این نوشته صحبت شده و مردم بهش رای داده بودند چی بوده؟

  31. درودبر مطرح كننده و هم زننده اين بزرگترين گنداب قانونى تمام تاريخ كشورمان.خصوصا كه مردم عادى نيز از تمام اقشار مستقيما با خباثت و جنايت ولى فقيه مواجه شده و برايشان پرسش شده. كه اين جرثومه فسادو دزدى و جنايت و رذالت شناعت(ولايت فقيه)چيست ؟چرا؟وچگونه به مردم ايران تحميل گرديد.و درودو سپاس به آقاى مسعودبالا كه از ايشان آموختم.

  32. ممنون از مطلب خوبتان. من قسمت هایی از مذاکرات را در سایت مجلس خبرگان خواندم. فقط اینکه بهشتی تقریبا ریاست بیشتر جلسات را به عهده داشته. در جلسه دوم بعد از رای گیری منتظری به عنوان رییس و بهشتی به عنوان نایب رییس انتخاب می شوند. در جلسه سوم/چهارم/هفتم/هشتم/دهم/یازدهم/دوازدهم/سیزدهم/چهاردهم/پانزدهم/شانزدهم/هفدهم با ریاست بهشتی تشکیل می شود. جلسه پنجم/ششم/نهم/هجدهم به ریاست منتظری. در جلسه پانزدهم اصل ولایت فقیه بررسی می شود.
    لطفا این ویدئو ها را هم تماشا بفرمایید:

    http://irannegah.com/Video.aspx?id=1601


بیان دیدگاه

دسته‌بندی